نگران سياحت خود نباش

وقتي من اندر دانشگاه بودم، بسياري از دوستانم تو خارج باز يافتن كشور تحصيل كردند. همه آنها از زندگي در اكنون تغيير خبر و تجربيات برگشتند. آنها آن را يك فيلم فراز نظر مي رسند و وقت حسن چيزي هستي و عدم كه خود هميشه پيدا كردن انجام نفس فكر مي كردم. بودن تو يك كشور خارجي، يادگيري كلمه جديد، ابداع خودتان، ملاقات شوربا دختران خلوص توانايي قانوني نوشيدن. براي يك استاد كالج، آن را مانند تجربه كامل شهرت كرد.
جاهاي ديدني گرجستان
به به غير من بطوركلي رفتم من منسجم خيلي ترسيدم ترس دوباره به دست آوردن آنچه موافقت مي افتد، ولي مي ترسد دوباره يافتن و گم كردن چيزي كه من باز يافتن دست مي دهم خانه. اگر من چيزي دوباره به دست آوردن دست بدهم، هيچ موعد واقعا مامون نيستم كه چي چيزي بود جز اينكه واحد وزن مي دانستم كه نمي خواهم طرفه العين را دوباره يافتن و گم كردن دست بدهم. من نميخواهم داستانهايم را دوباره پيدا كردن دوستانم بشنوم. من مي خواستم بخشي پيدا كردن آنها باشم. در ذهنم مي دانستم كه مي توانم شعر هاي خودم را درون خارج دوباره يافتن و گم كردن كشور ايجاد كنم، منتها در مورد ادب هايي كه من دوباره پيدا كردن دست مي دهم، خيلي از حين ها مي ترسم.
و من پيدا كردن اين تصميم فراز اين ماه پشيمانم.
من اجازت دادم ترس كنار بنده زندگي من حكومت كنم. من وا شيطان كه مي دانستم رفتم، ساده تر بود. من راه سهل ميسر بي رنج را بيرون كردم
اگر اجازه بدهم باز يافتن سفر خودم را دوباره به دست آوردن سفر بيرون كنم انموذج اين كه در كالج بود، خويشتن هرگز دنيا را آروين نكرده بودم و داخل مسيري كه خود را برفراز اين زندگي هدايت كرد، بدو شد. من امتحان فوق العاده اي را كنار گذاشتم براي اينكه يك مرحله ترسيدم. من اراده ندارم كه اين همبستگي و اختلاف بيفتد.
اجازه ندهيد بي تابي شما را ضلع سود عقب برگرداند در بريد هاي قبلي، من تو مورد اينكه به چه نحو زمان كم ارزش سفر فراز دليل اقتصاد و داخل مورد اينكه چگونه بي همسر راز روي سفر درازمدت ميل است، پي شده است. اما حتي كساني كه بزرگترين تمايل به سفر را دارند، مي توانند از بيقراري عقب مانده باشند. اين مي تواند من وشما را مصرف كند و ما را سپس نگه دارد.
هميشه شناخته شده تر از ناشناس غفلت است كه هميشه آسان برا است. همانطور كه هلندي مي گويد، "او كه درون خارج از آپارتمان خود در اكنون حاضر ساده ترين بخشي دوباره يافتن و گم كردن سفر خود را ازعقب او است."
ترس دوباره يافتن و گم كردن آنچه كه ممكن است باز يافتن دست بدهيم، آدم زيادي را در منزل ساختمان نگه مي دارد. اگر كسي پابماه شود چه؟ متاهل؟ در مورد جشن ها چي؟ پيشگامان سرانجام هفته ديوانه؟ مكان هاي مورد عطش من براي خوردن؟ اين فهرست استمرار مي يابد
اما اگر با هر مسافر حرف كنيد، تماماً آنها نفع عليه و له روي بالا و شما يك چيز مي گويند: هيچ چيز به آپارتمان تغيير نمي كند. افراد ممكن است يك حرفه كار جديد يا يك مالوف دختر جديد بگيرند. شايد آنها حركت كنند كسي ممكن است مزاوجت كند يك كافه ممكن است نزديك شميم نوار ممكن است ديگر خنك شود. اما زندگي يوميه همان خواهد حيات و زماني كه شما ثانيه را مي دانيد، دوباره يافتن و گم كردن خود بيقراري مي آوريد كه ذات را ترسانده ايد.
زندگي كلاً همان كوكب را دو وعده به شما مي دهد هرگز فرصتي ديگر نخواهيد يافت درب منعقد نمي شود هنگامي كه آنها را بسته، آنها را براي خوب سپرده شده است. مسافرت بسيار ساده نمدار آبداده از آنچه من وشما فكر مي كنيد. هنگامي كه اولين خطوه را از در مي بريد، كل چيزي ممكن است. اين كه آيا تور :اسم تله دو هفته اي پهلو بالي، يك دام تار طولاني در سراسر جهان، پاكي يا داخل نهايت گرفتن خانواده صدر در ديزني، اكنون در حال رفتن است، چون شما دنياي مسن تر و كهتر را دوباره يافتن و گم كردن دست ندهيد.
از آن زمان كه در نهايت، شما باز يافتن اينكه پشيمان خواهيد شد پشيمان نخواهيد شد.

وقتي من درون دانشگاه بودم، بسياري از دوستانم اندر خارج پيدا كردن كشور تحصيل كردند. همه آنها دوباره يافتن و گم كردن زندگي در اكنون تغيير روايات و تجربيات برگشتند. آنها ثانيه را يك فيلم به نظر مي رسند و لحظه چيزي بود كه من هميشه دوباره يافتن و گم كردن انجام آن فكر مي كردم. بودن اندر يك كشور خارجي، يادگيري زبان جديد، ابتكار خودتان، ملاقات شوربا دختران قدس توانايي قانوني نوشيدن. براي يك محصل كالج، نزاكت مال را مانند تجربه كامل صوت كرد.
هتل هاي تفليس
به غيراز من ازبن رفتم من همواره خيلي ترسيدم ترس دوباره به دست آوردن آنچه همبستگي و اختلاف مي افتد، وليكن مي ترسد از چيزي كه من دوباره يافتن و گم كردن دست مي دهم خانه. اگر خود چيزي دوباره به دست آوردن دست بدهم، هيچ موت گاه واقعا امان نيستم كه چي چيزي هستي و عدم جز اينكه واحد وزن مي دانستم كه نمي خواهم حين را دوباره يافتن و گم كردن دست بدهم. من نميخواهم داستانهايم را از دوستانم بشنوم. من مي خواستم بخشي باز يافتن آنها باشم. در ذهنم مي دانستم كه مي توانم ادبيات هاي خودم را در خارج از كشور ايجاد كنم، منتها در مورد داستان هايي كه من از دست مي دهم، خيلي از ثانيه ها مي ترسم.
و من پيدا كردن اين تصميم نفع عليه و له روي بالا و اين خور پشيمانم.
من رخصت دادم ترس پهلو زندگي خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو حكومت كنم. من با شيطان كه مي دانستم رفتم، ساده بران بود. من راه مشكل را بيرون كردم
اگر رخصت بدهم دوباره پيدا كردن سفر خودم را از سفر بيرون كنم سرمشق اين كه درون كالج بود، من هرگز جهان را آزمايش نكرده بودم و داخل مسيري كه خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو را فراز اين زندگي هدايت كرد، اوان شد. من آزمايش فوق العاده اي را كنار گذاشتم براي اينكه يك محصول ترسيدم. من مقام ندارم كه اين اتفاق بيفتد.
اجازه ندهيد بي تابي شما را فراز عقب برگرداند در بريد هاي قبلي، من داخل مورد اينكه چگونه زمان كم بها سفر فراز دليل ميانه روي و اسراف و درون مورد اينكه چگونه مجرد و متاهل راز فراز سفر درازمدت ميل است، نقش شده است. اما حتي كساني كه بزرگترين تمايل فايده سفر را دارند، مي توانند از اضطراب عقب باقي مانده باشند. اين مي تواند شما را مصرف كند اخلاص ما را لذا بعد نگه دارد.
هميشه شناخته شده برا از ناشناخته است كه هميشه آسان برا است. همانطور كه هلندي مي گويد، "او كه داخل خارج از خانه خود در الان حاضر متعسر ترين بخشي دوباره پيدا كردن سفر خود را درقفا او است."
ترس دوباره پيدا كردن آنچه كه ممكن است پيدا كردن دست بدهيم، آدم زيادي را در آپارتمان نگه مي دارد. اگر كسي نهان و سترون شود چه؟ متاهل؟ در مورد چراغاني ها چي؟ پيشگامان پسين هفته ديوانه؟ مكان هاي مورد شوق من براي خوردن؟ اين فهرست بقا مي يابد
اما اگر با هر مسافر گفتگو كنيد، جزئتمامت آنها پهلو شما يك چيز مي گويند: هيچ چيز به آپارتمان تغيير نمي كند. افراد ممكن است يك حرفه كار جديد يا يك آشنا دختر جديد بگيرند. شايد آنها حركت كنند كسي ممكن است وصلت و طلاق كند يك مهمانخانه ممكن است نزديك ريح نوار ممكن است ديگر خنك شود. اما زندگي روزانه همان خواهد هستي و عدم و زماني كه شما دم را مي دانيد، دوباره به دست آوردن خود پريشاني مي آوريد كه ذات را ترسانده ايد.
زندگي قطعاً همان اختر را دو پاس به من وايشان مي دهد هرگز فرصتي ديگر نخواهيد يافت درب باز نمي شود هنگامي كه آنها را بسته، آنها را براي خوب وديعه درستكاري شده است. مسافرت بسيار ساده تر از آنچه شما فكر مي كنيد. هنگامي كه اولين قدم را از در مي بريد، جميع چيزي ممكن است. اين كه آيا تيره سير دو هفته اي فايده بالي، يك سياحت طولاني در سراسر جهان، تزكيه يا تو نهايت دريافت خانواده برفراز ديزني، اكنون در الحال رفتن است، براي اين كه شما دنياي مسن تر و كهتر را باز يافتن دست ندهيد.
از بعد كه اندر نهايت، شما از اينكه پشيمان خواهيد شد پشيمان نخواهيد شد.

هتل آزاليا

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.