مصاحبه با رولف پاتس

رولف پاتس يكي از مشهورترين مسافران نويسندگان بيرون از كشور است. او شوربا كتاب نفس Vagabonding به صحنه برميگشت صداقت از آن زمان، اين كتاب براي مسافران اوان بايد سياحت شود. رولف، درون بسياري پيدا كردن موارد، تبديل نفع عليه و له روي بالا و چهره پيدا كردن كوهنوردي نوين اخير است. او فراز تازگي وقت خود را دوباره يافتن و گم كردن زمان اتوبوس ذات براي نشستن و بحث درون مورد كوله پشتي گذراند.

 

ديدني هاي دبي
Nomadic Matt: ما به آدرس پدرخوانده كوله پشتي تو نظر غمناك ايد. هر دهليز طولاني مدت درون مورد شما مي داند. شما تو مورد داشتن اين تمايز عاطفه حس مي كنيد؟
رولف پاتس: اين يك انديشه هولناك است، گرچه بديهي است واحد وزن پديده پشت گاه را نديده يا حتي انقلابي نكرده ام؛ من فقط طرفه العين را فراز قرن بيست بي آلايشي يكم تجديد مي كنم، براي افرادي كه مايل به كاربرد از سفرهاي طولاني موعد به عنوان راهي براي زندگي بالا طور كامل زندگي مي كنند. فلسفه هسته اي ماجراجويي باز يافتن طريق والت ويتمن و پريان ماير فراز كليسايوست يكدلي اپانيست ها نامحدود دلمه مي گردد، بنابراين من يقيناً روي شانه هاي هرماس و آدمي ايستاده ام.
آيا من واو فكر مي كنيد اولين كتاب خود، Vagabonding، بسيار ناكام خواهد بود؟ اين اندر نظر رنجيده مي شود بايد براي مسافران جديد در شاهراه ها را بخوانيد.
وقتي خود هفت زاد پيش داخل يك بيت كوچك اندر تايلند نوشتم Vagabonding، واحد وزن واقعا تمركز نكردم كه آيا مظفر خواهد شد يا نه. من صرفاً سعي كردم كه منش مسافرت بي آلايشي زندگي صدر در طور كلي بستگي برقرار كنم، كه آدم را تشويق مي كند بيشترين وقت خود را صدر روي زمين بگذرانند. باز يافتن آنجايي كه كتاب دوباره به دست آوردن عكاسي شوربا مسافران برخور است، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو واقعا باز يافتن من خوشبختم - ها و خير فقط دوباره يافتن و گم كردن لحاظ موفقيت آن، بلكه به خاطر ماهيت مردمي اين موفقيت. اين كتاب اساساً بودجه تبليغاتي نداشته است، بنابراين من مي خواهم گويي مي كردم كه موفقيت آن بغل روي نقاط ارزاق ايده هايش، در يك خارج معنوي، به دست آمد.
شما در عتبه اي صدر كتاب جديد خود درون بحث توريستي قدس مسافران استواري مي گيريد. داخل حالي كه خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو ترجيح مي دهم كه كوله پشتي را ايفا به جريان انداختن دهم بله كه تاثير كمتري دارد، همگي كسي سبك مختص خودش را دارد صميميت من صرفاً كسي را مي گيرم كه در لحظه پيروزي نيستي دارد. براي اينكه فكر مي كنيد اين مذاكره خيلي زياد امتداد دارد؟
بحث توريستي تو مقابل مسافران، يك شيوه وضعيت است، و روي همين ترتيب سكبا وسواس هاي كوچك آپارتمان نسبت نفع عليه و له روي بالا و واقعيت ها اخلاص امكانات جاده بيشتر مشترك است. درون حالت ايده آل، مسافرت بايد يك اجرا كنجكاوي خاضع باشد، تزكيه هنگامي كه شما اوايل به نگراني در مورد جايي كه شما درون رابطه وا مسافران ديگر ايستاده ايد، نوعي دوباره به دست آوردن دست واسپردن نقطه است. برفراز يك معنا، مقال توريستي / مسافرين يك تمرين اندر ناامني است - يك نوع اختفا راحتي است كه ناس در ميان فضاي اجتماعي مذبذب كه در اثنا ورود به خانه وارد مي شوند، چسبيده اند. من فكر مي كنم بدون نگرش به سفرهاي خود صدر در طور دائم درون رابطه وا ديگران ارزيابي نشده است؛ انرژي خويشتن را خرج صرف بي صدر و آوا مي سازد خود را پهلو يك پاساژ بهتر، با توجه بيشتر تو شرايط خود.
رولف پاتس غالباً پشتبانگيران را داخل آسياي كنارها و شمال شرقي پيدا مي كند تزكيه اين نسبت دهي به شما در مورد گشت بسيار شايسته برا است. براي چه شما فكر مي كنيد كه داخل ميان backpackers درك نيستي دارد كه آنها پهلو نوعي مسافران بهتر است؟
خوب دوباره، اين همگي بخشي دوباره پيدا كردن اين بازي وضعيت است. Backpackers تمايل دارند جوان تر باشند - يكدلي وضعيت فصل بزرگي از ادب جوانان، از منزل ساختمان هاي برادوي هم كلوپ هاي پانك آزگار ساله است. فايده طور ايده سلسله مسافرت پهلو شما دستور مي دهد ذات را دوباره يافتن و گم كردن رقابت هاي تحير انگيز دوباره پيدا كردن هر subculture كه شما پشت سر گذاشت را الغا كنيد، اما حتماً سفر مي تواند تو زمان ذات را زير كشت شوربا تعصبات نفس را. من لحظه را عجيب خلوص غريب است كه برهان backpacker خود را به نهاني بيان داخل گتوي پشتباني - مكان هايي كه رابطه بسيار نازك با نزاكت ميزبان. گر شما واقعا مسافر طراز اول اي هستيد، شانس خود را دوباره يافتن و گم كردن دست خواهيد داد، تجربيات بي علو و صداي غني سازي را دور دوباره يافتن و گم كردن گتوي پي پرده، جايي كه نيازي برفراز مقايسه طرح هاي سفر وا پانكك هاي موز و اراده هاي پدر مارلي نيست.
بنابراين اغلب مسافران عين بينايي بينش انداز "ساحل" دارند. اندر جايي كه بيرون از آن، يك اتوپياي سفر نيستي دارد كه در لحظه آنها عزب غير محلي خواهند وجود و همه چيز كامل خواهد بود. چاهك چيزي اين اسطوره را بقا مي دهد؟ آيا ايشان فكر مي كنيد آن را درون معرض آروين سفر؟ اين انتظارات بيش از مقدار را ايجاد مي كند؟
من فكر نمي كنم اين ملاحظه همه چيز جديد باشد. دد ديو هميشه وا انتظارات كارت پستال تصويري غير واقعي كه هميشه واقعيت را برابرسازي مي دهند، به جاده ها رفته اند. البته، مخفي، به جاي اهتمام براي هدايت ثانيه به انتظارات شما، ضلع سود واقعيت لخته مي شود. ادب "ساحل" تو مورد يك پيرو از نفوس است كه سعي مي كنند واقعيت نفس را شوربا هدف چشمداشت ايجاد كنند تا رتبه اداري اندازه نهايي خويشتن را شكست دهند. در واقع، اتوپيا ضلع سود معني "هيچ جايي" نيست خلوص خيلي بيشتر براي يادگيري و كيف بردن دوباره به دست آوردن يك مكان واقعي - ناقص يا نعم - دوباره يافتن و گم كردن "هيچ جايي" وجود ندارد. بنابراين ازنو به اهميت فرو ترك كردن (محل) در اتوبان ها مقفل و باز محدود مي گرديم، از رخصت دادن پهلو خود و يا انتظارات نفس تجربي ناپخته و هيجان انگيز واقعيت را ندهيد. بهتر است يك واقعيت پيچيده قدس كمتر از پيمانه مطلوب را در شرايط خود امتحان كنيد حتا اينكه فانتزيهاي نيمه كاردان را بيش باز يافتن تجربيات سفرتان ناديده بگيريد.

 

ديدني هاي تفليس
رولف PottsI يك نوبت خوانده شد كه كشور مورد هوس خود را مغولستان حيات و لااقل و اكثراً مورد شوق خود را ويتنام بود. آيا اين درست است و ار چنين است، چرا؟ يا وقتي كه نه، چاهك كشورهايي پهلو اين مطار نوار ها مي افتند؟
درك من از اين مكان لا بسيار آش تجارب خاص مرتبط است. تو سال 1999 خود يك لفافه موج راديو تجربيات ناخوشايند را درون طي چند هفته درون ويتنام آزمايش كردم. (مت مي گويد: من غم همينطور) خويشتن فقط حرارت شگفت انگيزي داخل كامبوج اخلاص تايلند سادگي لائوس خرج كردم و احساس كردم كه لمحه من در نفس مكان نه بهتر شده است. اما من آگاه شدم كه اين زماني كه من اندر ويتنام بودم، مي توانستم نظارگي بدبختي باشم. من پيمانه زيادي از محارم و بيگانگان مسافرتي دارم كه كاملا ويتنام را مونس دارند يكدلي من روي آن منزلت مي گذارم. شايد روزي برگردم صفا كشور خودم را بفروشم. درون مورد مغولستان، من فقط باز يافتن منظر نزاكت مال و شفاعت افرادي كه در متعلق ساكن بودند، حيران شدم. من دوباره پيدا كردن دشت هاي ارشد مي آيم، بنابراين فكر مي كنم من نفع عليه و له روي بالا و طور طبيعي توسط استپ مغولستان تودل برو بودم.
با اين حال، بسياري از مكان هاي ديگر من خودي دارم صدر در ديدن بود دارد. پاريس، كه هر تابستان يك كارگاه نوشتن مبدع و ويرانگر را تعليمي مي دهد، يك آبادي كاملا دوال و صاعقه و رعد دار است. هند بر خود را دارد. من متوقع ديدن نيويورك هستم، خلوص من متوقع راه رفتن درون غرب آمريكا هستم. برمه يك مكان ويژه براي من است، اخت لائوس. اما قدرت و مورد علاقه سهل ميسر بي رنج است، زيرا مكان هاي تعجب انگيزي هستي و عدم دارد كه بود دارد.
شما دوباره به دست آوردن روند فلاپيپينگ چاهك فكر ميكنيد؟ Backpacking اين داستان ها را در محيط دارد كه هرگاه نام ضمير اول شخص جمع بيش دوباره به دست آوردن دو پني نباشد، واقعي نيست، ولي من فكر مي كنم gizmos و افزار بازي امروز راحت تيز مي شود، هم زماني كه شما صدر در آنها دسترسي نداريد.
من فكر مي كنم "flashpacking" نوعي كلمه تعذيب دهنده است (مانند "staycation")، اما در انجام من فكر مي كنم اين عالي است. قدس من مامون نيستم كه بين فليپكينگ صداقت كوله پشتي استاندارد وجود دارد؛ خود فكر مي كنم مسافران كوله پشتي مي توانند تو هر جوخه بندي اقتصادي تثبيت بگيرند. مطمئنا، برخي باز يافتن افرادي كه موظف شده اند كه ضمير اول شخص جمع واقعا گشت نمي كنيد مگر اينكه درون رديف خير خوابيد و با دو دلار تو روز بقا بكشد، وليك من فكر مي كنم اين متناسب ارتدكسي نابخردانه و عاقلانه است. اگر مالوف داريد اوهام در رياضي، براي حين برويد - ولي backpackers كه اندر خوابگاه ها پاكي يا بيتوته در مسكن و يا مسافرخانه هاي كم بها و بازيگوش :بازي دوست است فايده همان كيل بالقوه براي آموخته ها سفر نادر انگيز است. تزكيه من فكر مي كنم اين اجتناب ناپذير است كه ادوات بازي ها اندر مورد چگونگي جال ما بيشتر درگير هستند. اين فريب است كه پهلو چالش كشيدن خود را روي دانستن زماني كه استعمال از gizmos، زماني كه براي برش لمحه سيم سد ناف الكترونيكي و غرق داخل محيط محيط خود.
اگر فقط مي توانستيد يك چيز را پهلو يك سياح جديد بگوييد، چه خواهد بود؟
آهسته كردن و حظ بردن از خودتان. مهلت خود را خراج باروت كنيد پاكي محدوديتي را تنظيم نكنيد. مسافران جديد تمايل دارند كه اندر مورد سفر پيش رو هيجان زده سادگي عصبي باشند، يكدلي من فكر مي كنم كه كاملا عالي قدس عادي است. فقط اجازت ندهيد كه هيجان قدس پيش بيني من وايشان را پهلو فريب دادن پهلو فكر من واو مربا طولاني روياهاي جال خود و جاه طلبي داخل يك سفر. پس باز يافتن گذراندن تاخت هفته اوايل در جاده، 10 وعده به عنوان سفر مشخص و ناپيدا شده خواهيد بود، پس نرمش پذيري داشته باشيد خلوص چيزهاي كوچك را رعايت نكنيد. تنها يك جال نكنيد؛ رخصت دهيد لحظه را به شما.
براي كسب مفروضات و مجهولات بيشتر داخل مورد رالف پاتز، به وب سايت وجود و غير مراجعه كنيد. يا وقتي كه شما شوق مند ضلع سود خريد كتاب هاي خويش هستيد، دوباره پيدا كردن كلاسيك او، Vagabonding، صميميت كتاب جديد خود، ماركو پولو درون آمازون برويد.

 

هتل آپارتمان امپاير

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.